نگاهت اسمانم بود و گم شد
دو چشمت سایه بانم بود و گم شد
به زیر اسمان در سایه ی توجهان در دیدگانم بود و گم شد
باز من دیوانه ام، مستم .
باز می لرزد، دلم، دستم .
باز گویی در جهان دیگری هستم .
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ!
های ! نپریشی صفای زلفم را، دست!
آبرویم را نریزی، دل !
- ای نخورده مست -
لحظه دیدار نزدیك است
خداحافظ ! خداحافظ! سلام ای خوب دیروزم
بدون که من ، تا ته دنیا ، به آتیش تو می سوزم
خداحافظ ! خداحافظ! همیشه همدم و همراه
دلیل بغض بی وقفه ، دلیل هق هق گهگاه
خداحافظ ! خداحافظ! عزیز خسته از تکرار
مگو تقدیر ما این بود ، محاله بعد از این دیدار
خداحافظ ! خداحافظ! سیه پوش سراپا نور
شروع ناب هر شعری،تو ای نزدیک دورا دور
خداحافظ غزلساز طناب و شاخه و رویا
صدای ناب روئیدن ، غریق عاشق دریا
خداحافظ ! خداحافظ! گل اردیبهشت من
پر از نام زلال توست ، کتاب سرنوشت من
خداحافظ ! خداحافظ! دلیل تازه بودنها
خداحافظ ! خداحافظ! تمنای سرودنها
خداحافظ ! خداحافظ! سفر خوش راه رویا باز
پس از تو قحطی لبخند ، پس از تو حسرت پرواز
شعر برای خداحافظی