به نام خدا خالق انسان

به نام انسان خالق غم ها

به نام غم ها به وجود اورنده ي اشك ها

به نام اشك تسكين دهنده ي قلب ها

به نام قلب ها ايجاد گر عشق و به نام عشق زيباترين خطاي انسان

 

آری آغاز . دوست داشتن است

گرچه پایان را نا پیداست

من به پایان دگر نیندیشیدم

که همین دوست داشتن . زیباست

 

دوره گردم
دار قالی می خرم
کاسه و ظرف سفالی می خرم
گر نداری کوزه خالی می خرم

اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی زد و بغضش شکست
اول سال است و نان در سفره نیست
ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟
بوی نان تازه هوش از ما ربود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
چهره اش دیدم که لک بر داشته
سوختم،دیدم که بابا پیر بود
بدتر از این خواهرم دلگیر بود

باز آواز درشت دروه گرد
پرده اندیشه ام را پاره کرد

دوره گردم
دار قالی می خرم
کاسه و ظرف سفالی می خرم
گر نداری کوزه خالی می خرم

خواهرم بی روسری بیرون دوید
های آقا سفره خالی می خرید؟

...