از آنیم که بیرنگ بمیریم --- از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم

ما آمده بودیم تا مرز رسیدن --- همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیریم

ما را بکش و مثله کن و خوب بسوزان --- لایق که نبودیم در این جنگ بمیریم

یک جرات پیدا شدن و شعر چکیدن --- بس بود که با آن غزل آهنگ بمیریم

پای طلب و شوق رسیدن همه حرف است --- بد خاطره ای نیست اگر لنگ بمیریم

تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم --- شاید که خدا خواسته دل تنگ بمیریم

فرصت بده ای روح جنون تا غزل بعد --- در غیرت ما نیست که از سنگ بمیریم

هرگز نکنم شکوه و ناله نه گلایه --- الحق که در این دایره خونرنگ بمیریم