از آنیم که بیرنگ بمیریم --- از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم
ما آمده بودیم تا مرز رسیدن --- همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیریم
ما را بکش و مثله کن و خوب بسوزان --- لایق که نبودیم در این جنگ بمیریم
یک جرات پیدا شدن و شعر چکیدن --- بس بود که با آن غزل آهنگ بمیریم
پای طلب و شوق رسیدن همه حرف است --- بد خاطره ای نیست اگر لنگ بمیریم
تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم --- شاید که خدا خواسته دل تنگ بمیریم
فرصت بده ای روح جنون تا غزل بعد --- در غیرت ما نیست که از سنگ بمیریم
هرگز نکنم شکوه و ناله نه گلایه --- الحق که در این دایره خونرنگ بمیریم
+ نوشته شده در دوشنبه چهارم تیر ۱۳۸۶ ساعت 12:17 توسط رازینو
|